فهرست مطالب

دستورات امام رضا علیه السلام برای ورود به ماه محرم
ماه محرم، که ماه توجه به ساحت مقدس سیدالشهداء (ع) و برخورداری از عزاداری و زیارت حضرت است، فرا رسیده. البته [آنهایی که] اهل [ماه محرم هستند،] خودشان را از قبل از ماه محرم برای ورود به این ضیافت الهی مهیا می‌کنند؛ ولی امثال بنده که غفلت کردیم، از همین امشب ان‌شاءالله خدا توفیق بدهد بارمان را ببندیم و خودمان را به قافله سیدالشهداء (ع) برسانیم. مکرر این را تقدیم کردم که خوب است انسان از همان روزی که قافله سیدالشهداء (ع) از مدینه به‌سوی مکه خارج می‌شود، دیگر چشم از این قافله و مراحل و منازل این قافله برندارد؛ یک جایی خودش را به قافله سیدالشهداء (ع) برساند و با حضرت همراهی کند؛ بیاید در کربلا و عاشورا را درک کند. اگر انسان توفیق این حضور را نداشت، لااقلّ از آن روزی که کاروان حضرت از مکه خارج شد و حضرت همه را دعوت کرد که هر کسی آماده ملاقات با خداست و حاضر است در این راه جانش را تقدیم کند، از دنیا کوچ کند؛ با ما بیاید، ما او را به مقصد می‌رسانیم، لااقلّ از آن منزل این کاروان را همراهی کند. شاید یک جایی به این کاروان ملحق شود.
امشب، شب اول محرم است. کاروان حضرت نزدیکی کربلاست. روز دوم محرم به کربلا رسیدند و بار انداختند. تلاش کنیم از الآن خودمان را یک جوری به امام حسین (ع) برسانیم و واقعاً جوری باشیم که اگر الآن سال شصت‌ویک هجری بود، ما با حضرت در نزدیکی کربلا بودیم. لااقلّ اگر دیر هم آمدیم، خودمان را به غافله حضرت برسانیم و از این غافله عقب نمانیم.
برای درک غافله سیدالشهداء (ع) و ملحق شدن به این غافله، وجود مقدس علی‌بن موسی‌الرضا (ع) پنج شش دستور دادند که همه آشنا هستید؛ زیره به کرمان می‌برم. روایت معروفی که مرحوم صدوق از ریان‌بن‌شبیب نقل می‌کنند که روز اول محرم محضر امام رضا (ع) رسیدم، حضرت برای این ایام چند دستور دادند. یک بار دیگر من سریع این
روایت را تقدیم می‌کنم.
دستور اول: روزه اولین روز محرم و اثر آن
می‌گوید روز اول محرم محضر امام رضا (ع) شرفیاب شدم، حضرت دستوراتی را دادند. اول فرمودند امروز، روز اول ماه محرم است، روزه گرفته‌ای؟ «أَ صَائِمٌ أَنْتَ». [می‌گوید] به حضرت عرض کردم نه، روزه امروز از من فوت شده. حضرت فرمودند امروز، روزی است که جناب زکریا (ع) در این روز دعا کرد و از خدای متعال ذریه طیبه خواست؛ «رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ». خدای متعال جناب یحیی (ع) را به او عنایت کرد، فرمود: «أَنَ‏ اللَّهَ‏ يُبَشِّرُكَ‏ بِيَحْيى». کانّه حضرت دارند به ما بشارت می‌دهند که اگر کسی روز اول ماه [محرم] را روزه بگیرد و این‌طور دعا کند، خداوند فرزند صالحی می‌دهد که ان‌شاءالله در راه سیدالشهداء (ع) به شهادت برسد. کما اینکه حضرت یحیی (ع) همین‌طور بود؛ شهادتشان بسیار شبیه شهادت سیدالشهداء (ع) است. حضرت هم در طول سفر مکرر از یحیی (ع) یاد می‌کردند، می‌فرمودند برای بی‌وفایی دنیا همین بس که سر مثل یحیی (ع) را برای ناپاک‌زاده‌ها هدیه بردند. همان چیزی که در مورد خود حضرت هم اتفاق افتاد.
این یک بشارت بزرگ است. اگر نسلی این‌طور می‌خواهید، موقفش این ایام است. روزه بگیرید، به حضرت سیدالشهداء (ع) متوسل شوید، ان‌شاءالله چنین نسل پاکی که از شهدای راه حضرت باشد به شما عنایت می‌شود. البته اینها همت می‌خواهد. در روایت هست که وقتی روضه سیدالشهداء (ع) برای حضرت زکریا (ع) خوانده شده، ایشان از خدا تقاضا کردند که یک فرزندی به من بده با این مختصات، به شهادت برسد، شهادتش هم شبیه شهادت سیدالشهداء (ع) باشد تا من در ثواب نبی‌اکرم (ص)، در ابتلاء نبی‌اکرم (ص) شریک بشوم. خوشا به حال خانواده شهداء، آنهایی که شهیدانی دادند و از این طریق می‌توانند به نحوی مصیبت سیدالشهداء (ع)، مصیبت وجود مقدس نبی‌اکرم (ص) را درک کنند. این، دستور اول حضرت [بود].
بعد فرمودند ماه محرم، ماهی است که در دوره جاهلیت، قبل از اینکه پیامبر گرامی اسلام (ص) تشریف بیاورند و فضای جزیره‌العرب و دنیای اسلام را عوض کنند، در آن دوره هم حرمت این ماه را نگه می‌داشتند. می‌دانید چهار ماه حرام داریم که جنگ را ـ حتی در دوره جاهلیت ـ در آنها ممنوع می‌دانستند. یکی از آنها محرم است. اینها در ماه حرام چنین جنایتی را انجام دادند، حرمت این ماه، حرمت پیامبرشان را نگه نداشتند و ذریه این پیامبر را به شهادت رساندند و اهل‌بیتش را به اسارت بردند.
دستور دوم: بکاء بر سید الشهدا (ع) به جای هر گریه و اشکی
بعد حضرت فرمودند پسر شبیب، اگر می‌خواهی بر کسی و چیزی گریه کنی، برای امام حسین (ع) گریه کن؛ «فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ». [بعد] جمله‌ای دارد که من ترجمه‌اش نمی‌کنم: «فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ شَبِيهُونَ»؛ هجده نفر از عزیزانش، از اهل‌بیتش به شهادت رسیدند. اینها بر روی زمین شبیه ندارند؛ «مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ شَبِيهُونَ». فقط شما هم نیستید که گریه می‌کنید؛ آسمان‌ها و زمین‌ها بر قتل سیدالشهداء (ع) گریه کرده‌اند؛ «وَ لَقَدْ بَكَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ». در این زمینه روایات فراوانی داریم.
«وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَرْبَعَةُ آلَافٍ لِنَصْرِهِ فَوَجَدُوهُ قَدْ قُتِلَ»؛ چهار هزار ملک برای نصرت حضرت از خدای متعال اجازه گرفتند، فرود آمدند؛ وقتی رسیدند که سیدالشهداء (ع) به شهادت رسیده بود. این چهار هزار ملک غبارآلود و غصه‌دار در کنار قبر سیدالشهداء (ع) وقوف دارند، مشغول عزاداری هستند، منتظر قیام امام زمان (عج) هستند. «فَيَكُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ»؛ اینها از یاوران امام زمان (عج) هستند و در کنار حضرت خون‌خواهی می‌کنند. «وَ شِعَارُهُمْ يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْن». این، خاصیت بکاء بر سیدالشهداء (ع) است.
آدم اگر از قافله سیدالشهداء (ع) جا مانده، می‌خواهد سیدالشهداء (ع) را کمک کند، می‌خواهد خونش را پیش‌روی سیدالشهداء (ع) بدهد، ولی به هر دلیل دیر آمده؛ اگر همین امر را حفظ کند؛ مشغول عزاداری باشد، در حالت عزا محفوظ بماند، توجهش از عاشورا برداشته نشود و سروصدای دنیا او را غافل نکند، حتماً در رکاب امام زمان (عج) جزء خون‌خواهان حضرت خواهد بود. پس این هم دستور دوم حضرت: «إِنْ‏ كُنْتَ‏ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ». با کاروان آسمان و زمین و ملائکه همراه بشویم و برای حضرت اقامه عزا کنیم.
همه بر سیدالشهداء (ع) گریه کردند. [امام رضا (ع)] از امام صادق (ع) حکایت کردند که فرمود: «لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ جَدِّي (ص) مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ»؛ وقتی امام حسین (ع) به شهادت رسید، آسمان خون گریست. اینها باید معنا بشود. روایات هم متعدد است. پس این دستور دومی است که بر امام حسین (ع) گریه کنید، اقامه عزا بکنید، با سماوات و ارض و همه و همه همراه بشوید. در روایتی در کامل‌الزیارات امیرالمؤمنین (ع) جمله عجیبی فرمودند، حیوان‌ها بر قبر سیدالشهداء (ع) سر می‌کشیدند و شب تا صبح گریه و ناله می‌کردند. شما کوتاهی نکنید، غفلت نکنید؛ یعنی اگر انسان شب تا صبح هم بر امام حسین (ع) گریه کند، تازه اول راه است.
بعد، حضرت ثواب این بکاء را بیان کردند؛ «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ (ع) حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيراً»؛ پسر شبیب، اگر بر امام حسین (ع) گریه کنی، اشکت بر صورتت جاری شود، پاک می‌شوی. اشک بر سیدالشهداء (ع) مطهر نفوس است؛ تطهیر می‌کند. مثل توبه می‌ماند؛ نفوس را تطهیر می‌کند. بلکه بهترین توبه است. این باید بحث شود که چطور اشک بر امام حسین (ع) کار توبه کامل را می‌کند. ریشه‌های گناه را در انسان از بین می‌برد. حضرت فرمود خدای متعال همه گناهانت را می‌آمرزد، کوچک و بزرگ کم و زیاد هم نمی‌کند. این هم دستور دوم.
دستور سوم: زیارت سید الشهدا (ع)
دستور سومی حضرت دادند که خیلی مهم است: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَيْكَ فَزُرِ الْحُسَيْنَ»؛ اگر می‌خواهی وقتی به ملاقات خدا بروی هیچ گناهی بر دوش تو نباشد و پاک باشی، امام حسین (ع) را زیارت کن. پس این هم راه دوم برای توسل به سیدالشهداء (ع). بکاء و زیارت که هر دو فضیلت‌های متعددی دارد. کمتر عبادتی داریم که به این اندازه برایش فضیلت و ثواب نقل شده باشد. کامل‌الزیارات مرحوم ابن قولویه یکی از مصادر قدیمی و بسیار معتبر ماست؛ روایات معتبر فراوانی در باب فضیلت بکاء و زیارت سیدالشهداء (ع) [در آن نقل شده] که بعضی‌هایش نگفتنی است. در بعضی از این روایات می‌فرماید که اگر کسی به زیارت امام حسین (ع) برود، در هر قدم به او چه می‌دهند. فرمود وقتی می‌خواهد برگردد، ملکی از ناحیه رسول خدا (ص) می‌آید، سلام می‌رساند و می‌گوید وجود مقدس رسول الله (ص) به تو سلام رساندند و فرمودند گذشته‌ات تأمین شد؛ برو از این به بعد مراقبه کن که آلوده نشوی. خیلی مقام عجیبی است. در بعضی از روایات از این بالاتر هم دارد؛ اگر کسی امام حسین (ع) را زیارت کند، گناه‌های گذشته و آینده‌اش بخشیده می‌شود؛ یعنی نجات و عاقبت به‌خیری‌اش تضمین می‌شود. [البته رسیدن به این مقامات] تابع درجات زیارت انسان است.
زیارت امام حسین (ع) که به‌خصوص این ایام اگر انسان خدا توفیق بدهد یک فراغتی انسان برای خودش [داشته باشد]؛ [چراکه] اگر برنامه‌ریزی نکند، شلوغی زندگی انسان مجال برایش نمی‌گذارد. ما این روزها کاری مهم‌تر از زیارت سیدالشهداء (ع) نداریم. یک فرصتی بگذاریم زیارت عاشورا را به‌نحو کامل [بخوانیم]. وقتش همین ایام است. از الآن تا اربعین امام حسین (ع) ادامه دهیم. حالا اگر نشد، زیارت‌های کوتاه‌تر. [باز اگر] نشد، حضرت فرمودند اگر سه بار به حضرت سلام بدهید، هرکجای عالم که باشید، این سلام شما به سیدالشهداء (ع) می‌رسد. واسطه هم نمی‌خواهد. در روایتی حضرت به سدیر فرمودند هر هفته یا هر روز زیارت جد من می‌روی؟ گفت آقا، من فاصله‌ام زیاد است؛ نمی‌شود. حضرت فرمودند برو بر بلندی، زیر آسمان به آسمان نگاه کن، به شرق و غرب نگاه کن، یک سلام به سیدالشهداء (ع) بده. این، ثواب یک حج عمره مقبوله دارد. علی ای حال زیارت سیدالشهداء (ع) یک داستان دیگری است که باید بحث شود؛ فضیلت‌هایش، ثواب‌هایش با حج مقایسه شده، با جهاد مقایسه شده و از همه اینها افضل است. از آزاد کردن بنده، از جهاد در راه خدا با انبیاء مرسل، از حج مقبول و عمره مقبول، از همه افضل است. این هم سومین دستور حضرت است که مال این ایام است.
دستور چهارم: لعن قاتلان سید الشهدا (ع)
چهارمین دستور هم که دستور مهمی است، فرمودند: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ وَ آلِهِ ص فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ»؛ اگر می‌خواهی در آن غرفه‌ها و منازلی که در بهشت مهیا شده کنار وجود ما، در معیت و همراهی وجود مقدس نبی‌اکرم (ص) باشی، نباید نسبت به دشمنان حضرت بی‌تفاوت باشی؛ «فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ».
همه بهشت در جوار حضرت‌اند؛ منتهی ما جوار را درک نمی‌کنیم. قرآن می‌فرماید: «هُوَ مَعَكُمْ‏ أَيْنَ‏ ما كُنْتُمْ»؛ ما هر کجا باشیم، خدا با ماست؛ ما با خدا نیستیم. یک موقع آدم به یک موقفی می‌رسد که هر کجا هست، با خدای خودش است. در هر درجه‌ای از ایمان، خدا در همه جا و در همه احوال با ماست. یک موقعی ما هم با خدا هستیم. وجود مقدس نبی‌اکرم (ص) در همه درجات بهشت حاضرند. در آن حدیثی که در عیون اخبارالرضا (ع) نقل شده، فرمود اگر همه مؤمنین در منازل خودشان خدای متعال را زیارت می‌کنند، یعنی وجود مقدس نبی‌اکرم (ص) را زیارت می‌کنند. اگر می‌خواهی در غرفه‌های بنا شده در بهشت تو را جا بدهند، و در همراهی حضرت باشی که مهم‌ترین ضیافت بهشت است، قتله امام حسین (ع) را لعن کن؛ «فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ».
این لعن در زیارات و روایات ما تا همه کسانی که در طول تاریخ می‌آیند و با آن کار موافق‌اند، ادامه پیدا می‌کند. آل ابی‌سفیان، آل‌زیاد و آل‌مروان. این [لعن] وظیفه ماست. اگر می‌خواهیم به آن درجات برسیم و حجاب بین ما و وجود مقدس نبی‌اکرم (ص) در بهشت برداشته بشود، باید قاتلان حضرت را لعن کنیم.
دستور پنجم: آرزوی همراهی با اصحاب سید الشهدا (ع) و شهادت در کنار آنها
دستور پنجم که از این هم مهم‌تر است و فضیلت فوق‌العاده‌ای است، این است: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ‏ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً»؛ اگر دوست داری به ثواب آن شهدایی که با امام حسین (ع) به شهادت رسیدند برسی و همچین ثوابی به تو برسد، هر وقت یاد امام حسین (ع) افتادی، از حضرت تقاضا کن، التماس و التجاء کن؛ این را بگو: «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً». این کار که از ما می‌آید. از حضرت بخواه. [بگو] ای کاش من هم در کنار آنها بودم. کانّه می‌شده ما در کنار آنها باشیم؛ به دلایلی تأخیر کرده‌ایم، جا ماندیم. کما اینکه در زمان خود حضرت خیلی‌ها جا ماندند. خیلی‌ها بعداً آمدند، توابین بعداً آمدند، کشته شدند؛ این که ثواب شهادت پیش‌روی امام حسین (ع) نیست. این مال یک غفلتی است که جا ماندند، بعد هم آمدند و دفاع کردند، خونشان را هم دادند؛ این، جای آن را نمی‌گیرد. اگر می‌خواهید در ثواب آنها شریک شوید و به آن ثواب برسید، هر وقت یاد امام حسین (ع) افتادید، [بگویید] ای کاش من هم بودم، به آن فوزی که آنها در کنار شما رسیدند می‌رسیدم. بزرگی می‌فرمود آنچه شهدای عاشورا را ممتاز کرده، این است که با امام حسین (ع) شریک شدند.
آدم وقتی این روایات را می‌خواند، می‌بیند خیلی فضیلت‌ها در عالم هست که آدم از آنها غافل است؛ طهارت نفس، با وجود مقدس نبی‌اکرم (ص) بودن، اینکه انسان وقتی به ملاقات خدا می‌رود، پاک باشد، اینکه ثواب شهدای کربلا را به انسان بدهند؛ اینها آن آرزوهایی است که در محرم باید داشته باشیم و این فضیلت‌های بزرگ را به دست بیاوریم.
دستور ششم: یکی شدن حزن و شادی انسان با اهل¬بیت (ع)
اینهایی که خواندم، مقدمه این آخری بود که ششمین دستوری است که حضرت می‌دهند. «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَة»؛ اگر می‌خواهی در درجات بالای بهشت با ما باشی، [چون بهشت] درجاتی دارد، همه درجاتش خوب است؛ ولی هر درجه‌اش قابل مقایسه با درجه پایین‌تر نیست. اگر می‌خواهی با ما باشی، بین ما و تو حجاب نباشد، با غصه‌های ما غصه‌دار شو و با شادی‌های ما شاد باش. مرحوم آیت‌الله مصباح روایتی را می‌خواندند که امام حسین (ع) از مقامی که هستند برای بهشتی‌ها تجلی می‌کنند. رزقشان متفاوت است؛ بعضی‌ها هر روز، بعضی‌ها هر هفته و بعضی‌ها سال‌ها. چند سال می‌گذرد، ده‌ها سال، صدها سال، یک تجلی حضرت دارند و جوری اینها غرق لذت آن زیارت و ملاقات امام حسین (ع) می‌شوند که تمام حور و قصور بهشت را فراموش می‌کنند. به خدا شکایت می‌کنند، [می‌گویند] اینها با ما کاری ندارند، ما را عاطل و باطل گذاشته‌اند. آن‌قدر ملاقات با امام حسین (ع) [شیرین است].
[سعیدبن‌عبدالله] نمازش را پیش‌روی امام حسین (ع) خواند، سیزده چوبه تیر مسموم را به جان خرید و بعد روی زمین افتاد. وقتی روی زمین افتاد، حضرت آمدند بالای سرش. عرض کرد آیا وفا کردم؟ حضرت فرمودند تو در بهشت پیش‌روی ما هستی. یعنی در بهشت بین من و تو حجاب نیست؛ این، بالاترین نعمت و لذت بهشت است. اگر می‌خواهی در بهشت بین شما با ما حجابی نباشد، بر تو باد که از ما جدا نشوی؛ «وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَة»؛ به سنگی هم تولی پیدا کنی، روز قیامت با او محشور می‌شوی.
حضرت فرمودند پسر شبیب، می‌خواهی با ما باشی، بین ما و تو حجاب نباشد، غصه‌هایت غصه‌های ما باشد، شادی‌هایت شادی‌های ما باشد. همه آدم‌ها شادی دارند، غصه هم دارند؛ چیزهایی آنها را محزون می‌کند، چیزهایی آنها را شاد می‌کند؛ هرچه بزرگ‌تر بشوند، موضوع شادی‌ها و غصه‌هایشان بزرگ‌تر می‌شود. وقتی طفل بودیم، بازیچه‌ها که به دستمان می‌رسید خوشحال می‌شدیم. بازیچه‌هایمان که گم یا خراب می‌شد، غصه می‌خوردیم. الآن بزرگ شده‌ایم؛ دیگر آن بازیچه‌ها نه موضوع شادی ماست و نه موضوع حزن ما. چرا؟ چون بزرگ شده‌ایم. خدا آرام‌آرام عواطفمان را بزرگ کرده. دیگر برای ما بازیچه بخرند، بیاورند، خوشحال نمی‌شویم. ناراحت هم نمی‌شویم. کسی برود مسافرت، برای شما بازیچه سوغات بیاورد؛ این را طنز و شوخی می‌دانید. می‌دانید دارد با شما شوخی می‌کند. ولی مایی که با آن چیزها خوشحال [نمی‌شویم]، حالا با چیزهای دیگری خوشحال می‌شویم؛ حالا وقتی کفش نو می‌خریم، وقتی خانه بزرگ‌تر می‌خریم خوشحال می‌شویم؛ این هم مثل همان است، هیچ فرقی ندارد. آن موقع با تیله‌ها خوشحال بودیم، حالا با توپ خوشحالیم. چه فرقی می‌کند؟ هر دو یکسان است. با بزرگ شدن خودمان، شادی‌های ما بزرگ می‌شود؛ ولی عده‌ای شادی‌هایشان در دنیا می‌ماند؛ [تنها] دنیایشان عوض می‌شود. دنیای کودکی غیر از دنیای جوانی است. دنیای جوانی غیر از دنیای دوره کهنسالی و پیری است؛ ولی همه‌اش دنیاست، «حیات الدنیا» است. شادی‌ها و غصه‌های انسان در حیات الدنیا می‌ماند؛ ولو اینکه بزرگ شده، به‌طور طبیعی دنیایش بزرگتر شده، موضوع شادی‌های دنیایی‌اش هم بزرگتر شده. «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ‏ وَ لَهْوٌ»؛ همه درجات دنیا لهو و لعب است. خوشی کودکانه‌اش لهو و لعب است، خوشی دوره کهنسالی‌اش هم لهو و لعب است؛ همه‌اش لعب و لهو است، چه حیات کودکی و چه حیات کهنسالی. اگر کسی از دنیا بزرگ‌تر نشد، [زندگی او] لهو و لعب است.
اما یک موقع انسان از دنیا بزرگ‌تر می‌شود. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «فَأَمَّا الزَّاهِدُ فَقَدْ خَرَجَتِ‏ الْأَحْزَانُ‏ وَ الْأَفْرَاحُ مِنْ قَلْبِهِ فَلَا يَفْرَحُ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الدُّنْيَا وَ لَا يَأْسَى‏ عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنْهَا»؛ زاهد، غصه‌ها و شادی‌های دنیا از دلش بیرون رفته؛ به اقبال دنیا خوشحال نمی‌شود، به ادبار دنیا متأسف نمی‌شود، غصه نمی‌خورد. «فَهُوَ مُسْتَرِيحٌ»؛ در فراغت و راحتی از این آمدوشدهای دنیاست. این انسان شادی دارد یا نه؟ بله دارد، حزن هم دارد. اما اینها برای چه غصه می‌خورند؟ امیرالمؤمنین (ع) همه هفت اقلیم را به پاشنه کفشش حساب نمی‌کرد؛ «وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ‏ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْب‏». زهد امیرالمؤمنین (ع)، همان زهد امام سجاد (ع) است. عالم را به نعل پایش هم به حساب نمی‌آورد؛ ولی سی‌وپنج سال گریه کرده؛ آب می‌دید گریه می‌کرد، غذا می‌دیدید گریه می‌کرد، طفل می‌دیدید، بزرگ می‌دیدید، عمه‌هایش را می‌دیدید گریه می‌کرد. نقل شده آب می‌گرفتند برای وضو، می‌ریختند در دست، آن‌قدر گریه می‌کردند تا آب می‌ریخت. دوباره آب می‌ریختند. این غصه، غصه کوچکی نیست؛ غصه‌ای است که خدا آن را دوست دارد. خدا دوست ندارد مؤمن برای خدا غصه بخورد؛ «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ»؛ اگر بدانید من دارم شما را اداره می‌کنم، از این غصه‌ها نمی‌خورید. این شادی‌ها دنبال شما نمی‌آید. من دارم شما را اداره می‌کنم؛ چه کار دارید با سرد و گرم روزگار؟ شما کار خودتان را بکنید.
همان آقایی که به ما می‌گوید در سرد و گرم روزگار غصه نخورید، سی‌وپنج سال گریه کرده. وقتی از ایشان پرسیدند بس نیست؟ گفت شما من را نمی‌شناسید. یعقوب (ع) که پیامبر خدا بود؛ اگر یک گریه نابه‌جا می‌کرد خدا از وادی بیرونش می‌کرد، آن‌قدر برای یوسف (ع) گریه کرد که «وَ ابْيَضَّتْ‏ عَيْناهُ‏ مِنَ الْحُزْنِ».
پس یک گریه‌ها و غصه‌هایی، غصه‌هایی است که هم بزرگ است، هم موجب عظمت انسان می‌شود و هم انسان را به خدا نزدیک می‌کند، حجاب‌ها را برمی‌دارد؛ قلوب را زنده می‌کند؛ گناهان را پاک می‌کند؛ نفوس را تطهیر می‌کند. این غصه‌ها، غصه‌هایی است که انبیاء هم داشته‌اند. حضرت ابراهیم (ع) چند هزار سال قبل از عاشورا یک جوری بر امام حسین (ع) گریه کرد که به او فرمودند آن ثوابی را که می‌خواستی و در قربانی کردن حضرت اسماعیل (ع) به دست نمی‌آوردی به شما دادیم. امیرالمؤمنین (ع) در مسیر جنگ صفین رسیدند به کربلا، برای حضرت گریه کردند؛ فراوان گریستند. استراحت کردند، دوباره برخاستند. فرمودند دارم صحنه شهادت عزیزانم را می‌بینم. روایتش مفصل است. وجود مقدس نبی‌اکرم (ص) گریسته‌اند. جبرئیل خاک کربلا را برای حضرت آورد، حضرت مفصل گریستند؛ همه گریسته‌اند.
بنابراین این حزن، از آن حزن‌هایی است که آدم را بزرگ می‌کند. آدم‌های بزرگ هم از این غصه‌ها می‌توانند داشته باشند. امام رضا (ع) فرمود غصه‌های کوچک نداشته باشید؛ آنچه ما غصه می‌خوریم، موجب غصه شما باشد. آنچه موجب شادی ماست، موجب شادی شما باشد. حضرت فرمود اگر می‌خواهید در درجات عالی بهشت با ما باشید، «فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا». روایت مسمع را ببینید، امام صادق (ع) به او فرمودند تو از آن کسانی هستی که با غصه ما غصه می‌خوری و با شادی ما، [شادی]. فرمودند می‌روی زیارت جدم؟ گفت نمی‌توانم؛ سرشناسم، من را تعقیب می‌کنند. فرمودند روضه می‌گیری؟ گریه می‌کنی؟ گفت آقا، گاهی آن‌قدر غصه می‌خورم که همه اهل‌بیتم می‌فهمند. نمی‌توانم غذا بخورم. حضرت فرمود تو از آنهایی هستی که با غصه ما غصه می‌خورند و با شادی ما شاد می‌شوند. فرمود وقتی جانت به گلویت رسید، می‌فهمی یعنی چه! الآن وقتش نیست؛ حجاب است، نمی‌توانی بفهمی.
بنابراین این هم آخرین دستور حضرت. فرمودند در این ایام، با غصه ما غصه بخورید و با شادی ما شاد باشید. سعی کنید خودتان را به ما برسانید؛ «وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا». از طریق حزن و اندوه با ما پیوند بخورید. وقتی پیوند خوردید، در قیامت هم با ما محشور خواهید شد.
توصیه پایانی: وحدت و الفت بر محور امام حسین (ع)
یک تذکر کوتاه که هم به خودم می‌دهم، هم به همه عزیزان. ما روز گذشته انتخاباتی را داشتیم که الحمدالله با سربلندی مردم عزیز ایران به پایان رسید. هر گروهی به یک عزیزی رأی دادند؛ انتخابشان بود، تشخیصشان بود. امیدواریم خدای متعال هرچه هست، برای امت اسلامی خیر مقدر کند و مقدر هم می‌فرماید. بعد از این ما وقتی می‌آییم در مجلس امام حسین (ع)، همه‌مان زیر خیمه حضرت یک گروهیم. «ان الحسین یجمعنا» این زیارت جامعه کبیره است. ولایت امام عامل الفت و مودت ماست. ما بر محور امام حسین (ع) دور هم جمع می‌شویم. آن اختلاف نظرهایی که سر جای خودش هم خوب و مفید است، وقتها اگر درست اداره شود موجب رشد اجتماعی خواهد شد؛ جامعه همین‌طور رشد می‌کند. همین اختلاف سلایق و نظرها اگر خوب اداره شوند، دقت کنیم شیاطین نفوذ نکنند، شیطان دست به کار نشود، موجب رشد اجتماعی ما می‌شود. ابتلائاتی است که عامل رشد است. اما هرچه هست، مال بیرون مجلس امام حسین (ع) است. در مجلس امام حسین (ع) آمده‌ایم، همه ما با هم حول حضرت الفت و اخوت و محبت داریم و هم دیگر را بر محور امام حسین (ع) دوست می‌داریم. من خودم این‌طور هستم: روز عاشورا وقتی می‌آیم در خیابان، اینهایی که برای امام حسین (ع) عزاداری می‌کنند، به یکایکشان از عمق وجودم عشق می‌ورزم. این هم محبت به شعاع امام حسین (ع) است؛ محبت به این است که اینها طرفدار امام هستند؛ والّا هیچ ارتباط خاصی که بین ما نیست. ان‌شاءالله این رعایت بشود و همه ما زیر پرچم امام حسین (ع) وقتی دور هم جمع می‌شویم، این اختلاف سلیقه‌ها کنار می‌رود و همه‌مان با همدیگر حول امام هستیم. این، همان چیزی است که عامل رشد اجتماعی می‌شود. بر محور امام حسین با همدیگر الفت و اخوت و برادری داریم. خدای متعال می‌فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا». حبل الله یعنی چه؟ یعنی سیدالشهداء (ع)، یعنی امیرالمؤمنین (ع)؛ همه‌تان به آن متمسک بشوید. یادتان بیاید یک موقعی با هم دشمن بودید، خدای متعال بر محور رسول خدا (ص) عداوت ها را تبدیل به الفت و اخوت کرد. لب جهنم بودید، بهشتی‌تان کرد. اگر می‌خواهید ادامه پیدا کند، ان‌شاءالله همه با هم بر محور امام حسین (ع) دست به دامن امام حسین (ع) بشویم و از حضرت جدا نشویم، مسیر ایشان را فراموش نکنیم. درگیری‌ای که امام حسین (ع) با دشمن دارند و عاشورا عالم انسانی را دو جبهه کرده، طرفداران امام حسین (ع) و مخالفان ایشان، روایتش را الآن از امام رضا (ع) خواندم. این را داشته باشیم، اخوت‌هایمان، الفت‌هایمان، برادری‌هایمان، دشمنی‌هایمان، غصه‌ها و شادی‌هایمان همه بر مدار امام حسین (ع) باشد. ان‌شاءالله خدای متعال خیر مقدر خواهد کرد.

پیمایش به بالا