شروع تفسیر سوره قریش و ارتباط با سوره فیل بررسی مسئله الفت و تجمع پایدار حول محور خداوند و اولیاء الهی
متن زیر جلسه ۷۷ گفتگوی جناب حجت الاسلام میرباقری در برنامه سمت خدا می باشد که در تاریخ ۲۷ دی ماه سال ۹۳ برگزار شده است.. ایشان در این جلسه در ادامه تفسیر سوره مبارکه فیل و بعد از آن سوره مبارکه قریش، به دو دیگاه در خصوص این دو سوره اشاره کردند. یک دیدگاه که این دو سوره را مجزای از هم تفسیر می کند و در دیدگاه دوم این دو سوره به دنبال هم هستند. ایشان توضیح دادند که همان طور که کید دشمن در قبل از ولادت و نبی اکرم و در ماجرای تخریب بیت، یک کید وسیعی بوده این فعل الهی و کیف فعل الهی هم یک کار وسیعی است. خدای متعال می فرماید: ما همان طور که قبلا ربوبیت کردیم و در مسیر کار شما با اصحاب فیل برخورد کردیم در آینده هم همین اتفاق خواهد افتاد. همان طوری که قبل از تولد هدفی که آن ها داشتند دنبال متشتت کردن و متفرق کردن آن امت و جامعه ای بودند که شما در آن جا می خواهی ظهور پیدا کنی و ما این نقشه را خنثی کردیم، در آینده هم همین اتفاق خواهد افتاد. بعضی از محققین در تاریخ هم یک قرائن متعددی را جمع آوری کردند که دلالت می کند که دولت روم و ایران آن موقع دنبال این بودند که نگذارند این جمعی که بخواهد این پیامبر در آن متولد شود، یک جمع دارای فرهنگ و تمدن و یک معیشت و اقتصاد سالم باشد؛ تلاش کردند که جلوی ظهور ایشان را بگیرد، خدای متعال هم با فعل و کیفیت تدبیر خودش آن کید ها و نقشه ها را در ضلال قرار داد. الفتی که بین قریش ایجاد شد، این هم جزئی از آن ربوبیت خدای متعال نسبت به نبی اکرم است. این هم جدای از آن نیست و این ربطی است که بین آیات گفته اند. اگر به این دید نگاه کنیم که این بیت یک بیتی است که مقامات باطنی و جایگاهی در این عالم دارد که منصوب به خدای متعال است و این انتصاب انتصاب ظاهری نیست. کعبه و اطرافش، صفا زمزم مروه و منا مقاماتی هستند. این مقامات هم حقایقی دارد و این ها می تواند محور الفت شود. می تواند الفت از یک رحله آغاز شود؛ ولی این الفت حول یک بیت باشد؛ یعنی فرهنگ بیت و آن فرهنگ محور آن الفت شود. یعنی روح این بیت است که مبدا این الفت می شود و خدای متعال هم بیت را به مقصد خودش می رساند. در عصر ظهور هم بر محور شئون امام یک اتفاقی می افتد و این الفت می تواند تبدیل به یک الفت پایدار اجتماعی شود. برای مثال این سفر اربعین چقدر در الفت عمومی جامعه مومنین و به خصوص جامعه محبین سیدالشهدا علیه السلام و شیعیان حضرت موثر است. این همان الفت حول محور الهی است…
سوال: هفته گذشته نکات لطیف سوره مبارکه فیل را شنیدیم و اشاره شد که سوره فیل و سوره ایلاف یک وابستگی معنایی نسبت به هم دارند. یک نگاهی داشتیم به سوره مبارکه فیل. امروز هم خدمت شما هستیم و ادامه بحث را خواهیم شنید.
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم.عرض کردیم ابتدا این دو سوره را به صورت جدای از هم دیگر ترجمه می کنیم بعد هم نظری را که بعضی مفسرین دارند که این دو سوره یک پیوست معنایی دارند و به منزله یک سوره هستند آن را هم اشاره می کنیم. در آغاز در سوره فیل عرض کردیم خدای متعال به وجود مقدس نبی اکرم خطاب می کنند که «
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ
»(فیل/۱) ندیدی که خدای متعال با اصحاب فیل چطور عمل کرد. استفهام تقریری است یعنی شما دیدید. دیدن هم البته دیدن حسی مقصود نیست. از افعال قلوب است «الم تر» یعنی یک نوع رویت و آگاهی و علمی و احاطه ای برای حضرت نسبت به این حادثه است و حضرت در این حادثه هم خود فعل الهی را هم کیف فعل الهی و هم عواقبش را به وضوح می بینند. ایشان در مقام شهود این حقایق هستند. این فعل الهی فعل با عظمتی است، همان طور که کید دشمن یک کید وسیعی بوده این فعل الهی و کیف فعل الهی هم یک کار وسیعی است. خدای متعال توجه می دهند که «
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ
» این سیاق سیاق خیلی سور و آیات دیگر قرآن است «
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ
»(فجر/۶) آیا ندیدی خداوند متعال با قوم عاد چگونه رفتار کرد یا «
أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ
»(شرح/۱) از این سیاق یک استفاده ای می شود که گویا یک نگرانی حضرت دارند و خدای متعال نسبت به آن نگرانی به حضرت امنیت می دهند که آن چه شما نگرانش هستید او با عنایت الهی و لطف خدای متعال از سر شما رفع خواهد شد؛ اگر توجه پیدا کنیم که این یک کید عظیم بوده که قبل از تولد نبی اکرم متوجه ایشان و دینشان بوده است. خدای متعال گویا به ایشان یک ایمنی می دهند، زیرا حضرت نگران یک کیدهای بزرگ تری هستند که این کید ها در راه به ثمر رسیدن نبوت حضرت وجود دارد. یک تجمع ها و نقشه ها و تدبیرهایی برای متفرق کردن امت حضرت و ایجاد تشتت در آن ها و برای از بین بردن آن فرهنگ و دینی که محور الفت و وحدت و هم دلی امت حضرت است و محور رشد آن هاست وجود دارد و حضرت نگران است.
خدای متعال می فرماید: ما همان طور که قبلا ربوبیت کردیم و در مسیر کار شما با اصحاب فیل برخورد کردیم در آینده هم همین اتفاق خواهد افتاد. همان طوری که قبل از تولد هدفی که آن ها داشتند دنبال متشتت کردن و متفرق کردن آن امت و جامعه ای بودند که شما در آن جا می خواهی ظهور پیدا کنی و ما این نقشه را خنثی کردیم، در آینده هم همین اتفاق خواهد افتاد. از سیاق آیه هم کانه می شود فهمید که آن چه حضرت نگرانش هستند از همین دست اتفاقاتی است که ممکن است در آینده هم بیفتد که شما در دنیای امروز به خوبی می بینید که کید گسترده ای که برای تفرق امت اسلامی و پراکندگی و درگیری بین آنهاست.
سوال: تجمعی که حول محور نبی اکرم شکل گیرد؟
جواب: تجمع و الفتی که بنا بود حول دین حضرت و حول کعبه و خود حضرت اتفاق بیفتد این تجمع دشمنانی قبل از وقوعش داشته و کما این که در طول تاریخ بعد از وقوعش هم دشمنانی داشته و الآن هم دارد و در ورای همه این کید ها ربوبیت خدای متعال نسبت به نبی اکرم حافظ این دین و الفت و وحدت است؛ یعنی خدای متعال حامی این پیامبر است و حول این پیامبر همه چیز را حل می کند.
حالا یک نکته دیگری را هم اشاره بکنم این اصلاً امر عجیبی نیست چون شما یک گل را وقتی می خواهید پرورش بدهید، به اندازه یک گل سرمایه گذاری کرده و بستری آماده می کنید؛ آفات را دور می کنید و بسترهای رشد را برای تربیت یک گل آماده می کنید. ولی وقتی رسید به یک فرزند، کاملاً شرایط متفاوت است؛ بستر بیشتری را فراهم می کنید. خدای متعال وقتی می خواهد نبی اکرم را ربوبیت کند که رسول الهی است و کسی است که «
لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ
»(۱)؛ یعنی همه کائنات طفیل وجود او هستند و همه الفت و وحدت ها و بندگی و سجود در عالم در حول محور ایشان شکل می گیرد و به شفاعت ایشان همه کائنات به قرب راه پیدا می کنند و همه با ایشان به مقام ذکر و اطمینان قلب می رسند، ربوبیت ایشان ربوبیت کل عالم است. لذا اگر بر محور ربوبیت ایشان یک حوادث عظیمی قبل از تولد ایشان و بعد از تولد ایشان در طول تاریخ اتفاق بیفتد چیز عجیبی نیست. همه حول این وجود مقدس است؛ اگر قبل از تولدشان ابراهیم خلیل ذریه خودشان را ببرند و بگذارند در سرزمین مکه که بعد ایشان به دنیا بیاید و به رسالت برسد و بعد هم دشمن کید جامعی داشته باشد و جلوی ظهور ایشان را بگیرد، خدای متعال هم با فعل و کیفیت تدبیر خودش آن کید ها و نقشه ها را در ضلال قرار بدهد هیچ بعید نیست. تعجب نکنید که خدای متعال خطاب به نبی اکرم می فرماید «
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ
» دیدی پروردگار تو چه کرد.
هم آن ها نقشه شان علیه نبی اکرم بود و هم خدای متعال بر محور ربوبیت و پرورش نبی اکرم و تدبیری که برای ایشان دارند با آن دستگاه برخورد کردند و در راستای ربوبیت کید را از بین بردند. لذا یکی از قرائن بزرگی که درون خود سوره است و گویای این است که این کید، عظیم تر از نابودی صرف کعبه بوده و غرض فقط این نبوده که کعبه که محور توجه موحدین در طول تاریخ و در جزیرة العرب و محور عبادت بوده را خراب بکنند؛ بلکه توطئه بزرگ تری بود. خدای متعال می فرماید: نگاه بکن ببین خدا چه کرد کیف فعل خدا را ببین که چگونه با آن ها رفتار کرد. «
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ
» «
أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِى تَضْلِيلٍ
» «
وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبَابِيلَ
» «
تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ
» «
فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ
» دیدی خدای متعال پرنده ها را فرستاد و با سنگ ریزه ها یا سجیل و سنگ گل ها آن ها را هدف قرار داد و آن ها را مثل کاه و برگ موریانه خورده قرار داد یا مثل دانه هایی که موریانه ها درونش را خوردند و پوسته آن ها باقی مانده است. این را هم توضیحاتی مفسرین داده اند که لازم نیست به آن بپردازیم. پس این یک نکته است در سوره فیل که خدای متعال بر حفظ نبی اکرم و این که خدای متعال در محور ربوبیت نبی اکرم هیچ ابایی از برخورد با دشمنان حضرت که نقشه و کید دارند آن هم برخوردی به این صریح و قاطعیت، ندارد.
فقط یک سوال جدی مطرح می شد که اگر این کید را ما بیش از کید ابرهه برای خراب کردن خانه خدا بدانیم که آیا واقعاً دشمنان نبی اکرم قبل از تولد نبی اکرم این ظرفیت را داشتند که بخواهند بفهمند می خواهد یک پیغمبری بیاید و یک فرهنگی ظهور پیدا کند که این فرهنگ قدرت های بزرگ زمان خودش یعنی روم و ایران را تهدید می کند؟ این اتفاق افتاد و در کمتر از سه دهه واقعاً این دو فرهنگ تحت تاثیر فرهنگ اسلام منحل شدند و به نوعی از فرهنگ اسلام شکست خوردند؛ این شکست هم شکست نظامی نبود؛ بلکه شکست در برابر فرهنگ اسلام بود. قرائنی را عرض کردیم و قرائن دیگری هم است که بله آنها این اطلاعات را داشتند و دنبال هم می کردند. این قرائن هم فراوان است. بنابراین چیز عجیبی نیست که آن ها قبل از تولد نبی اکرم آگاه بودند که چنین اتفاقی می افتد و بر محور این اتفاق یک دین و امتی شکل می گیرد و آن ها می خواستند آن امت را پراکنده کنند.
بعضی از محققین در تاریخ هم یک قرائن متعددی را جمع آوری کردند که دلالت می کند که دولت روم و ایران آن موقع دنبال این بودند که نگذارند این جمعی که بخواهد این پیامبر در آن متولد شود، یک جمع دارای فرهنگ و تمدن و یک معیشت و اقتصاد سالم باشد؛ تلاش کردند که این ها در فقر و مسکنت و دوری از یک فرهنگی که می تواند در آن ها رشد فرهنگی ایجاد بکند، زندگی بکنند. آن ها را به یک جمعیت بت پرست تبدیل کردند؛ به یک جمعیتی که از نظر اقتصادی در وضعیت بسیار سنگینی بودند و هیچ الفت اجتماعی نداشتند. تلقی شان این بود که برای این که ما بتوانیم جلوی موفقیت این امر و این پیغمبر را بگیریم، بیاییم بسترهایی که می تواند بستر پیشرفت و رشد و نفوذ این پیامبر باشد، همه را کور کنیم. قرائن زیادی هم آورده اند از برخورد روم و ایران با مردم جزیرة العرب و اعرابی که در جزیرة العرب بودند؛ از فرزندان حضرت اسماعیل که به طور کلی اجازه ورود آن ها به سرزمین های حاصل خیز و نیز جلوی رشد اقتصادی و رشد فرهنگی شان را با تمام وجود می گرفتند.
البته این کید آن ها بود و خیال می کردند اگر این کار را بکنند و به خصوص اگر در آخرین قدم این بیت را هم که می تواند تجمع و الفتی باشد این را هم از بین ببرند؛ حتی اگر این پیامبر بیاید دیگر بستری برای نفوذ و غلبه این پیامبر نخواهد بود. در حالی که خدای متعال بر محور این نبی اکرم یک الفت جدید ایجاد کرد و همین جمعیتی که مرعوب و شکست خورده بودند، جمعیت برتر شدند.
این هم یک تحلیل مهمی است که چه اتفاقی افتاد واقعاً که این جمعیت تبدیل شدند به جمعیتی که در کمتر از سه دهه تقریباً اغلب مناطق جهان تحت سیطره و قدرت آن ها و فرهنگ شان بودند. حالا شاید این سوره ها همین مطلب را می خواهد بگوید. پس این سوره را فعلاً ما این جا رها می کنیم می رویم سراغ سوره قریش و بعد پیوست معنایی بین سوره فیل و قریش را عرض می کنیم.
کسانی که پیوست معنایی را دیده اند می گویند: جریان این بود که دولت های بزرگ و به تبع آن ها ابرهه و دولت یمن و دولت های منطقه ای و دست نشانده، دنبال این بودند که این قوم را متفرق بکنند و جلوی الفت و وحدت و پیشرفت فرهنگی و اقتصادی شان را بگیرند و یکی از حلقات کارشان این بود که این بیت را که می تواند محور الفت و تجمع مردم برای بندگی شود (که الآن هم همین اتفاق افتاده) این را نابود کنند یا جایگزین بکنند و توجهات را به سمت دیگری ببرند. خدای متعال با برخوردی که با آن ها کرد یک فضای امنی را ایجاد کرد که محور الفت و امنیت اجتماعی و الفت اقتصادی این ها فراهم شد «
لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ، إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ
»(قریش/۱-۲) یعنی این کاری که خدای متعال با دشمن کرد یعنی «
فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ
» برای ایجاد الفت بین قریش بود؛ آن هم ایلافی که در کوچ تابستانی و زمستانی شان که کوچ اقتصادی بود و به اصطلاح مسافرت اقتصادی داشتند که در تابستان به شام و در زمستان به یمن می رفتند و از طریق این تجارت،اقتصاد و معیشت شان را اداره می کردند. خدای متعال با برخورد قاطعی که با ابرهه کرد، بستر امنی را برای الفت مجدد آن ها و تجمع شان و الفت اجتماعی و اقتصادی شان فراهم کرد.
سوال: یعنی این پرنده ها که آمدند و بلایی که خداوند متعال سر اصحاب فیل آورد همه این ها به خاطر این بوده که «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ» و الفت و آرامش برای قریش فراهم شود؟
جواب: بله به خاطر الفت این ها بود. این ها همه ذیل ربوبیت نبی اکرم است. خدای متعال می خواهد این پیامبر را بیاورد و دینش واقع شود. کید آن ها فراتر از از بین بردن کعبه بود و می خواستند جامعه ای که بستر ظهور حضرت است را متفرق کنند؛ مبتلا به ضعف اقتصادی و ضعف فرهنگی بکنند؛ می خواهند جمعیتی را این طوری پرورش دهند که بت پرست و آواره و دائماً در حال درگیری و جنگ باشند، هیچ الفتی حتی الفت خانوادگی بین خودشان نیست و حتی دختران خودشان را زنده به گور می کنند؛ این جمعیت را اگر پیغمبری هم ظهور بکند با این جمعیت چه می خواهد بکند؟ ذهن آن ها این بود که هیچ کاری نمی تواند بکند. خدای متعال هم بسترهای معکوس را ایجاد کرد و این پیامبر را آورد و این الفت را به مرحله نهایی خودش نزدیک کرد و آن اتفاقات بعدی افتاد؛ یعنی دقیقاً آن ها کار خودشان را کرده بودند، هم کعبه را می خواستند ویران بکنند و هم آن الفت فرهنگی و اجتماعی را از بین برده بودند و همه چیز از نظر آن ها آماده بود. خدای متعال هم حرکت را معکوس کرد؛ یک حلقه اش هم برخورد با اصحاب فیل و لشکر فیل بود خدای متعال آن ها را «
فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ
» کرد و بلافاصله «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ».
الفتی که بین قریش ایجاد شد، این هم جزئی از آن ربوبیت خدای متعال نسبت به نبی اکرم است. این هم جدای از آن نیست و این ربطی است که بین آیات گفته اند. این را در ارتباط بین این دو سوره بررسی می کنیم؛ اما اگر سوره دوم را مثل علامه بزرگوار طباطبائی جدا ببینید، بسیاری از مفسرین هم این دو سوره را جدا معنا کرده اند. کانه سوره با بسم الله شروع می شود. بسم الله سوره هم معنی خاص خودش را دارد. «
لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ، إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ
»برای ایلاف بین قریش. ترجمه سوره این است. اجازه بدهید من ترجمه را از ترجمه آیت الله العظمی مکارم شیرازی بخوانم؛ البته این ترجمه همراه با یک رویکرد تفسیری است. بسم الله الرحمن الرحیم «
لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ
» برای آن که قریش با هم انس و الفت گیرند «
إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ
» ایلافی که در سفرهای تابستان و زمستان ثابت و برقرار بماند؛ یعنی کانه برای برقرارماندن این ائتلاف «
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ
»(قریش/۳)؛ یعنی نه برای این که این الفت ایجاد شده بلکه برای برقرار ماندن این الفت، پس باید پروردگار این خانه را پرستش بکنند. آن پروردگاری که «
أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ
»(قریش/۴) به آن ها هنگام گرسنگی طعام داد و از ترس و خطرات ایمنشان ساخت.
این ترجمه ای است که ایشان فرموده اند که یک رویکرد تفسیری هم در آن نهفته است. کانه این سوره می خواهد بفرماید: خدای متعال الفتی بین قریش ایجاد کرده است. الفتی که در رحله و کوچ تابستانی و زمستانی شان بوده است. این «ایلافهم» را بیان برای آیه قبلی گرفته اند؛ یعنی «ایلاف الله»؛ خدای متعال الفتی بین آن ها در کوچ تابستانی و زمستانی شان ایجاد کرد. این کوچ تابستانی و زمستانی را معمول مفسرین همان سفر اقتصادی و کوچ برای تأمین معاش دانسته اند که کاروان های تجاری بوده است. سرزمینی بود که حاصل خیز نبوده است، نه صنعتی بوده و نه اقتصادی و نه دامپروری قوی داشته اند و برای زندگی خودشان نیاز داشتند به امکاناتی که در سفرهای تجاری به دست می آوردند. خدای متعال الفتی بین آن ها ایجاد کرد و به خصوص اگر سوره را مربوط به گذشته بدانیم، امنیتی ایجاد کرد که این فضای امن موجب شد بتوانند با هم دیگر الفت اقتصادی پیدا کنند و مسافرت های تجاری داشته باشند؛ برای این که این مسافرت پایدار بماند «
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ
» این یک معناست.
چرا پروردگار این بیت را عبادت بکنند؟ چون الفت اقتصادی بین شان برقرار شد و این الفت اقتصادی همراه با یک امنیت اجتماعی بود. باید پروردگار این بیت را عبادت بکنند. اینکه چه نکته ای در آن هست و چه ربطی به رب البیت دارد، دو نکته را من اشاره کنم. این دو نکته بدون ربط به سوره فیل است. نکته اول این است که از نظر قرآن و معارف اهل بیت علیهم السلام همه امور به خدای متعال برمی گردد؛ یعنی اگر جمعیتی از ناامنی به امنیت می رسند و اگر رفاه اقتصادی پیدا می کنند، این طور نیست که این ها منصوب به عوامل مادی باشد؛ بلکه در نهایت ربوبیت الهی است؛ دست پرورش خدای متعال است که انسان ها را از گرسنگی به سیری و از نا امنی به امنیت می رساند. این یک قاعده کلی است. بنابراین ما خودمان فاقد امنیت هستیم. همان طور که یک فرد خودش فاقد حیات است و حیاتش از خدای متعال و علم اش و همه امکاناتش از اوست. از نظر قرآن امور اجتماعی هم همین طور است، یعنی اگر الفتی در یک جمع پیدا می شود، اگر با هم دیگر هم دل می شوند و اگر به یک رفاه اقتصادی برمی گردند این ها برمی گردد به ربوبیت خدای متعال. لذا خدای متعال این را به خودش نسبت می دهد. «
الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ
».
نکته دوم این است که الفت هایی که بین انسان ها و جوامع برقرار می شود، عوامل مختلفی می تواند داشته باشد. گاهی اوقات ریشه الفت یک نیاز مشترک مادی است؛ کما این که در علوم اجتماعی وقتی شکل گیری جوامع بشری را می خواهند تحلیل بکنند از جوامع ساده و جوامع پیچیده و صنعتی و فرا صنعتی امروز همین طور تحلیل می کنند. می گویند: نیازهای مشترکی انسان ها داشتند و همچنین خطرات و تهدیدات مشترک و میل به بهره برداری بیشتر از طبیعت؛ این عواملی که در درون انسان بوده این ها را دور هم گرد آورده و آرام آرام تجمع ها شکل گرفته و نیازهای غریزی موجب پیدایش خانواده شده است؛ کم کم افراد و فرزندان دور هم جمع شدند؛ قبیله ها و عشایر و زندگی های روستایی شکل گرفته و زندگی های روستایی به زندگی های شهری با روابط پیچیده تر منتهی شدند. رقابت هایی که بین انسان ها گاهی در درون یک قوم و قبیله یا قبائل متعدد بوده، رقابت بر سر امکانات، حسادت ها و بسیاری از عواملی که اتفاق می افتاده این تجمع ها را تهدید می کرد؛ به هم حمله وغارت می کردند؛ برای این که این اتفاق نیفتد آرام آرام از این شکست ها درس گرفتند و آمدند قراردادهای اجتماعی و قوانینی گذاشتند و برای این که تجاوزها کنترل شود همه ملتزم به این قانون ها شدند و قانون پذیر شدند؛ ولو این که قانون پذیری دشواری هایی داشته و آن ها را از یک آزادی هایی محروم می کرده است اما برای این که این آزادی ها و تجاوز ها و تعدی ها محدود و کنترل شود و این مخاطرات از بین برود، قوانین گذاشتند و کم کم تن به این دادند که دولت هایی شکل بگیرد؛ ولو این که آن دولت ها محدودیت هایی را برای شهروندان ایجاد می کنند؛ بسیاری از آزادی ها سلب می شود، ولی این دولت ها یک ره آوردهایی داشته اند. کم کم دولت های مدرن شکل گرفتند و در توسعه نیاز و ارضاء خود به تکنولوژی و صنعت و علم جدید رسیدند و جوامع صنعتی و فوق صنعتی شکل گرفته است.
پس ریشه اش را نگاه بکنید آن چیزی که مبدا پیدایش الفت های اجتماعی و سامان دهی ها و قرار ها و قانون هاست، عمدتاً نیازهای مادی است؛ گاهی اوقات الفت های طبیعی و غریزی و عاطفی است و امثال این الفت ها. مثلاً فرض کنید در روابط فامیلی که وجود دارد، پیوند ها بر اساس یک نسبت فامیلی است. این یک نوع الفتی در یک قبیله است. کم کم می رسید به الفت های شهروندی تا می رسید به دنیای امروز که دنبال این هستند که یک دهکده جهانی ایجاد بکنند و الفت ها حول محور توسعه باید واقع شود. آن چه می تواند عشایر مختلف، زبان ها و فرهنگ های مختلف را جمع کند، اهداف مشترکی است که امروز در جامعه جهانی تعریف می کنند و می گویند: اگر امروز این اهداف مشترک پیدا شد، جامعه جهانی به یک وحدت می رسد و یک دهکده واحد جهانی شکل می گیرد. این مباحث در علوم اجتماعی مفصل مورد بحث قرار گرفته این جا جایش نیست؛ ولی آیا واقعاً الفت به همین جا برمی گردد یا می شود یک الفت های پایدار حول یک سلسله معارف دیگری شکل بگیرد؟!
انبیا هم محور الفت بودند ولی الفتی که ایجاد می کردند بر محوری بیش از نیازهای طبیعی انسان ها بوده و به انسان ها یک درکی به اندازه قدر و اندازه خودشان از عوالم غیب و توحید می دادند و کم کم فرهنگ و ملت و دینی می آمده که ارتقاء ظرفیت در انسان ها ایجاد می کرده و مدار الفت شان را رفعت می بخشیده و الفت شان بر محور فقط منافع مادی نبوده که همین منافع مادی منشاء درگیری هم بشود.
الفت پایدار جز بر محور اله حقیقی شکل نمی گیرد. همیشه محور الفت ها آلهه هستند، معبود ها هستند که ما را دور هم جمع می کنند. هر وقت معبودهایمان با هم فرق کرد با هم سر معبودهایمان درگیر می شویم. فرض کنید اگر معبود ما امکانات مادی شد، سر این معبود با هم دیگر درگیر می شویم. نکته مهم این است که این معبودها هیچ کدام ظرفیت ایجاد الفت را ندارند. نه معبودها نه پرچمداران. برای رسیدن به یک اهدافی معبودهایی را انتخاب می کنند و دور هم جمع می شوند و بعد دولت ها و قدرت هایی شکل می گیرند و انسان هایی محور می شوند. مردم حول یک پرچمداری دور هم جمع می شوند. حالا او یک موقعی سلطان است، یک موقعی رئیس جمهور است، یک موقعی بزرگ قبیله است. در انحاء مختلف خودش برای رسیدن به هدفی حول او جمع می شوند و آن هدف را تعقیب می کنند؛ اما نه آن آلهه و نه این اولیا نمی توانند محور یک وحدت پایدار بشوند، الا این که برگردد به خدای متعال. اله حقیقی می تواند محور وحدت حقیقی شود. کما این که از نظر قرآن وحدت حقیقی عالم و الفتی که در کل کائنات است به وحدت اله برمی گردد «
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا
»(انبیاء/۲۲)؛ یعنی اگر عالمین دو اله داشت حتماً در عالم فساد می شد و بین عوامل درگیری پیدا می شد. آن چیزی که همه عالم را به یک الفت و هماهنگی رسانده اله واحد است. پس الفت می تواند بر محور عوامل مختلفی شکل بگیرد. آن الفتی که پایدار است و ماندنی است الفت بر محور توحید و بر محور ائمه حق است الفت بر محور ائمه حق ایجاد می شود که در زیارت جامعه به آن اشاره شده «وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ»؛ یعنی تفرق ها با شما به ائتلاف می رسند. در جای جای قرآن و در خطب نهج البلاغه آمده که خدای متعال بر محور نبی اکرم یک الفت عظیم ایجاد کرد. می شود الفت بر محور یک پیغمبر واقع شود.
نیازهای اقتصادی می تواند مبدا الفت شود، نیازهای طبیعی انسان می تواند مبدا الفت شود، حتی کسانی که جوامع را طبقاتی تحلیل می کنند، می گویند: نیازهای طبقاتی می توانند مبدا الفت طبقاتی شود؛ دو طبقه شکل می گیرد: طبقه کارگر و طبقه صاحبان سرمایه؛ این ها هر کدام با هم پیوست و الفتی دارند و با هم درگیر هم هستند. می شود همین طوری که آن ها روابط اقتصادی را محور الفت می دانند، طبقات اقتصادی را محور الفت می دانند، سوال اینجاست که آیا می شود بر محور یک پیغمبر و یک دین یک الفت عظیم شکل بگیرد. می شود بر محور یک بیت یک الفت عظیم شکل بگیرد؟ باید ببینیم چه الفتی است و اینکه یک بیت چه وقت ظرفیت پیدا می کند که محور الفت شود. چگونه یک خانه گلی می تواند محور الفت شود؟
سؤال: جواب این سوالات باشد که بعد از تلاوت قرآن پاسخش را از شما بشنویم. به قرار قرآنی رسیده ایم که صفحه ۳۲۹ است؛ آیات ۸۲ تا ۹۰سوره مبارکه انبیاء می باشد.
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم. بحث این بود که چه رابطه ای است بین این الفت تجاری و اقتصادی که بین مردم قریش برقرار شده و سفرهایی که به شام و به یمن دارند؛ اینکه در این الفت تجاری موفق هستند و خدای متعال این الفت را برقرار کرده است؛ این چه ربطی دارد به آیه «
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ
» چرا پروردگار این بیت را عبادت بکنند که آن ها را به امنیت رسانده و از مخاطرات نجات داده و از گرسنگی به سیری رسیده «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ» و چه نسبتی دارد؟ در جواب باید گفت که ظاهر آیه را من این طور می فهمم؛ که شاید ربوبیت بیت مبدأ این الفت است. خدای متعال بیت خودش را اداره می کند و برای این که این بیت به مقصد برسد الفتی بین قریش ایجاد می کند. می شود بیت محور الفت شود البته در علوم اجتماعی گاهی اوقات می گویند وضعیت طبیعی و جغرافیایی محور پیوندهای اجتماعی خاص می شود. من بیش از این عرض می کنم؛ اگر به این دید نگاه کنیم که واقعاً یک خانه گلی که در یک کویر است و هیچ حاصل خیزی هم در آن جا نیست می تواند محور الفت شود؟ کار دشوار می شود؛ ولی اگر به این دید نگاه کنیم که این بیت یک بیتی است که مقامات باطنی و جایگاهی در این عالم دارد که منصوب به خدای متعال است و این انتصاب انتصاب ظاهری نیست؛ کما این که مناطق طبیعی به لحاظ خصوصیات طبیعی با هم متفاوت اند؛ یک جا حاصل خیز است، یک جا حاصل خیز نیست، در این نگاه هم به این صورت است که یک جایی واقعاً مبدأ برکات و خیرات و محل نزول و رفت و آمد ملائکه است و ظرفیتی برای ایجاد یک حقایقی در عالم دارد. کما این که شما الآن می بینید حول این کعبه چه اتفاقات عظیم معنوی و اجتماعی می افتد و از قبل هم می افتاد و این ها قرارداد نیست.
کعبه و اطرافش، صفا زمزم مروه و منا مقاماتی هستند. این مقامات هم حقایقی دارد و این ها می تواند محور الفت شود. بعضی بزرگان گفته اند ببینید خدای متعال بالاخره بر محور بیت این ها را به امنیت رسانده است. آنها با دیگر اقوام درگیر می شده اند، اما کاروانها یشان و رحله این ها در امن کامل بود و همه احترامشان می کردند و به احترام کعبه با اخلاق با آن ها برخورد می کردند. لذا گفتند چون به احترام کعبه این احترام شما محفوظ می ماند «
فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ
» این رب هذا البیت را عبادت کنید تا این امنیت و الفت ادامه پیدا کند. این معنای بدی نیست و می تواند مرحله ای از مراد آیه باشد ولی اصلاً خود بیت می تواند محور الفت شود و نه این که مردم به احترام بیت شما را حفظ بکنند؟ نه خدای متعال است که به شما الفت می دهد ولی این الفت حول ربوبیت بیت است.
من یک مثالی می زنم. در زیارت به عنوان مثال در زیارت اربعین این جمعیتی که زیارت می روند از کشورهای مختلف هستند. در عراق این رحله و این کوچ آیا مبدأ یک الفت اجتماعی می شود یا نه؟ آیا واقعاً یک انس و الفت و محبتی پیدا می شود؟ آن هایی که رفته اند و نرفته اند می دانند این انس و الفت کم کم از این رحله و کوچ تبدیل به یک الفت اجتماعی می شود و حول این الفت، جامعه شکل می گیرد. حالا سوال می کنم این انس و الفتی که بین زائرین و مجاورین و بین صاحب خانه ها و مسافران در ایام زیارت اربعین در این کوچ و مسافرت اتفاق می افتد این الفت بر محور چیست؟ آیا الفت شان بر محور رنگ است؟ زبان است ؟ جغرافیاست؟ نژاد است؟ بر محور یک ولی خداست. بر محور سیدالشهدا است؛ یعنی محبت سیدالشهدا علیه السلام می تواند محور این الفت شود. یک کم عمیق تر نگاه کنیم و از بالا ببینیم، این تجلی سیدالشهدا در قلوب است که این ها را حول هم جمع می کند. من به ذهنم می آید اربعین یک تجلی از عصر ظهور و یک تجلی از امام است؛ یعنی نشان می دهد وقتی امام در روابط اجتماعی در عصر ظهور تجلی بکند چه اتفاقی می افتد؟ پس این الفت تجلی امام است. الفت حول الامام است؛ یعنی بر محور محبت امام یا به تعبیر دیگر بر محور ولایت امام است. بر محور شئون امام یک اتفاقی می افتد و این الفت می تواند تبدیل به یک الفت پایدار اجتماعی شود. شما اگر آثارش را پیجویی کرده و پایش علمی بکنید خواهید دید این سفر اربعین چقدر در الفت عمومی جامعه مومنین و به خصوص جامعه محبین سیدالشهدا علیه السلام و شیعیان حضرت موثر است. چه نوع الفت ماندگار ایجاد می کند.
بنابراین می تواند الفت از یک رحله آغاز شود؛ ولی این الفت حول یک بیت باشد؛ یعنی فرهنگ بیت و آن فرهنگ محور آن الفت شود. یعنی روح این بیت است که مبدا این الفت می شود و خدای متعال هم بیت را به مقصد خودش می رساند.
این بیت مقاماتی دارد. بیتی است که تجلیات نبی اکرم در آن واقع شده است. بیت، همه مقاماتی است که ذیل نبی اکرم استفاده می شود. بیان امام سجاد است «
أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنَى أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا
»(۲) فرمود مکه و منا نبی اکرم اند. «
وَ اَلْبَسْتَ حَرَمَكَ بِهِ حُلَلَ الْأَنْوارِ
»(۳)؛ یعنی وقتی نبی اکرم به دنیا آمد حله های نور بر این حرم هویدا شد. شئون حرم از شئون نبی اکرم است «
وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ
»(۴) این خانه را خدا برای پیغمبر و متناسب با نبی اکرم خلق کرده است.
پس بنابراین می شود که الفت بر محور بیت باشد. آن وقت باید معنا کنیم یعنی چه یک کاروان تجاری الفت اش بر محور بیت شود و این چه تفاوتی دارد با این که الفت شان بر محور نژاد و قوم و قبیله و طبقه اقتصادی و عوامل اقتصادی شکل بگیرد. پس این رحله الفتشان الفت خاصی است. یک الفت باطنی است که حول بیت و رب البیت است که این امنیت و الفت را ایجاد کرده است. مثل الفت و امنیتی که در زیارت سیدالشهدا پیدا می شود و بر محور زور و قدرت و دولت و این ها نیست. الفت و امنیتی است بر محور محبت بر سیدالشهدا و بر محور امنیت و الفت معنوی که این الفت و امنیت هم پایدار است. من گمان می کنم این الفت چنین التفی است که پیدا شده و این به نبی اکرم برمی گردد و لذا ربوبیت نبی اکرم است در اول سوره فیل که ربوبیت بیت است این دو مبدا پیدایش تحولات خاص شده است.
(۱) بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج۱۵، ص: ۲۸
(۲) بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج۴۵، ص: ۱۳۸
(۳) إقبال الأعمال (ط – القديمة) ؛ ج ۲ ؛ ۶۰۶؛ مفاتیح الجنان زیارت رسول الله
(۴) مفاتیح الجنان، دعای ندبه
*****
آیات و روایات بحث:
۱-
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ
– سوره فيل، آیه ۱
۲-
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ
– سوره فيل، آیه ۱
۳-
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ
– سوره فيل، آیه ۱
۴-
أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ
– سوره شرح، آیه ۱
۵-
لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ
– تاویل الایات الظاهره فی فضایل العتره الطاهره، ج۱، ص۴۳۰
۶-
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ
– سوره فيل، آیه ۱
۷-
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ
– سوره فيل، آیه ۱
۸-
أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِى تَضْلِيلٍ
– سوره فيل، آیه ۲
۹-
وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبَابِيلَ
– سوره فيل، آیه ۳
۱۰-
تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ
– سوره فيل، آیه ۴
۱۱-
فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ
– سوره فيل، آیه ۵
۱۲-
لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ، إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ
– سوره قريش، آیه ۲
۱۳-
فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ
– سوره فيل، آیه ۵
۱۴-
فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ
– سوره فيل، آیه ۵
۱۵-
لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ، إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ
– سوره قريش، آیه ۲
۱۶-
لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ
– سوره قريش، آیه ۱
۱۷-
إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ
– سوره قريش، آیه ۲
۱۸-
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ
– سوره قريش، آیه ۳
۱۹-
أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ
– سوره قريش، آیه ۴
۲۰-
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ
– سوره قريش، آیه ۳
۲۱-
الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ
– سوره قريش، آیه ۴
۲۲-
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا
– سوره أنبياء، آیه ۲۲
۲۳-
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ
– سوره قريش، آیه ۳
۲۴-
فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ
– سوره قريش، آیه ۳
۲۵-
أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنَى أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا
– عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الایات و الاخبار و الاقوال، ج۱۸، ص۳۰۷
۲۶-
وَ اَلْبَسْتَ حَرَمَكَ بِهِ حُلَلَ الْأَنْوارِ
– زاد المعاد، ج۱، ص۲۶۰
۲۷-
وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ
– زاد المعاد، ج۱، ص۳۰۳